.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
در جوار حرم مطهر 5 شهید گمنام برگزار مي شود ؛
یادواره سرداران و 313 شهید گردان حمزه

شمال نیوز: دبیر ستاد یادواره سرداران و 313 شهید گردان حمزه اظهار داشت:یادواره گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه 25 کربلا شمال کشور در 31 مردادماه سال جاری در شهرستان قائمشهر برگزار خواهد شد.

ناصر علی نژاد در گفتگو با خبرنگار شمال نیوز ضمن بیان مطلب فوق افزود: دلاورمردی ها، جسارت ها، خط شکنی ها ی این گردان زبانزد رزمندگان جبهه ها بود و خوی فتوت، مردانگی و لوتی منشانه ی اهالی این گردان در دفتر تاریخ دفاع مقدس ثبت شده است. این گردان پرتوان که از رزمندگان آن به نام «شیران شرزه» یاد می شود شهدای بزرگی را تقدیم انقلاب کرده است. سرداران شهیدی همچون: ناصر بهداشت، یوسف سجودی، مهدی خوش سیرت، محمد علی مالک، صادق مکتبی، حاج جعفر شیرسوار و... که از شجاع ترین فرماندهان لشکر همیشه پیروز 25 کربلا بوده اند.

جانباز و رزمنده گردان حمزه در دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: این گرامیداشت با یاد مقام شامخ شهدای مظلوم و غریب گردان حمزه سیدالشهدا ویژه 25 کربلا استان های گیلان، گلستان و مازندران، با حضور خانواده های یادگاران دوران دفاع مقدس و با نوای دل انگیز یادگار هشت سال دفاع مقدس «حاج صادق آهنگران» طنین انداز خواهد شد.

ناصر علی نژاد ادامه داد: این یادواره سخنران محور نیست و به همین منظور تعدای از یادگاران دوران دفاع مقدس، به بیان خاطرات دوران دفاع مقدس خواهند پرداخت.

وی در پایان گفت: روز پنج شنبه، 31 مرداد ماه در حسینیه عاشقان ثارالله قائمشهر در جوار حرم مطهر 5 شهید گمنام، بعد از نماز مغرب و عشا برای شرکت در این مراسم معنوی و با برکت از همه ی عاشقان فرهنگ ایثار و شهادت دعوت به عمل می آید. /ف


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

علي 28 مرداد 1392
درود و سلام خدا بر تمام شهداي سرافراز استان سرداران و علمداران خط شكن خصوصا شهيد بزرگوار و نترس و دلير قايم شهر شهيد غفار بوداغي ياد و نام او گرامي
نا شناس 28 مرداد 1392
اللهم صل علی محمد و آل محمد
نا شناس 28 مرداد 1392
یاد حاج صادق مکتبی سردار همیشه در یادبخیر که در فروردین 65 در گردان حمزه برای رفتن به شهر فاو عراق بعد از والفجر 8 به بسیجیان شمال می فرمود : اینک اینک آنانکه حسینی هستند برای شهادت آماده باشند و جای خودشان را با یزیدیان جدا کنند.یاد او و همه بچه های نازنین دیروز جنگ بخیر باد.
محسن 28 مرداد 1392
یادی کنیم از جانباز سر فراز فرمانده شجاع ونترس احمد محمودی از گردان حمزه که واقعا در این جامعه غریب و گمنام هستند
بهزاد اتابکی 28 مرداد 1392
گردان حمزه از برو بچه های دلاور مازندران تشکیل شد و من افتخار میکنم که با بچه های این گردان حشر و نشر داشتم..مخصوصا محسن قربانی از فرماندهان بی ادعای این گردان...
مجيدي 29 مرداد 1392
در درج سال ها دقت شود سال 65 اشتباها 85 درج شده است؟
علي 29 مرداد 1392
این رسم ما نبود که ز باران جدا شویم
در هجوم وحشت شب بی صدا شویم
این عهد ما نبود که در انتهای راه .
ما بین کوچه ها تک و تنها رها شویم
آن روزها که شوق شهادت به سینه بود.
توفیقمان نبود که شبیه شما شویم
رفتید تا همچو پرستو رها شوید
. ماندیم ما که همنفس سرفه ها شویم
ای کاش می شد از لبتان ساغری زنیم .
تا همنشین و هم نفس آل عبا شویم
رفتید خوش به حال شما یادمان کنید
. شاید که با نسیم دعاتان دوا شویم
جا مانده از قافله شهدا گردان امام محمد باقر (ع)-
علي 29 مرداد 1392
عصر غربت شهدا:
عصر عصر غربت لاله هاست , اينجا كسي ديگر از شهيدان نمي گويد , از آنان كه تلاطمي هستند در اين دنياي سرد و سكوت ما بعد از شما هيچ نكرديم , چفيه هاتان را به دست فراموشي سپرديم و وصيت نامه هايتان را نخوانده رها كرديم . پلاكهايتان را كه تا ديروز نشاني از شما بود امروز گمنام مانده است . كسي ديگر به سراغ سربندهايتان نمي رود و ديگر كسي نيست كه در وصف گلهاي لاله شاعرانه ترين احساسش را بسرايد و بگويد : چرا آلاله آنقدر سرخ است چرا كسي نپرسيد مزار باكري كجاست و چرا شهيد محمدرضا در قبر خنديد چرا وقتي كه گفتيم : يك گردان كه همگي سربند يا حسين (ع ) بسته بودند شهيد شدند كسي تعجب نكرد
چرا وقتي گفتند : تني معبر عبور ديگران از ميدان مين شد شانه اي نلرزيد چرا هيچ كس نپرسيد : به كدامين گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربريدند وقتي كه گفتيم بعد از پانزده سال پيكر شهيدي را سالم از زير خاك بيرون آوردند كسي تعجب نكرد
چرا كسي از حقوق آن كودكي كه در حلبچه شيميائي شد دفاع نكرد
ولي با نام حقوق بشر حق را پايمال كردند. چرا نمي دانيم شيميائي چيست و زخم شيميايي چقدر دردناك است شايد ما نيز از تاولهاي دستهايشان مي ترسيم كه روزي بتركد و ما نيز شيميائي شويم . شايد اگر رنج آنها را مي ديديم درك مي كرديم كه چطور ميشود يك عمر با درد زيست نميدانم كه چرا كسي نپرسيد چگونه خدا خرمشهر را آزاد كرد !!
اي شهيدان ما بعد از شما هيچ نكرديم . آن نداي يا حسين (ع ) كه ما را به كربلا نزديك و نزديكتر مي كرد ديگر بگوش نمي رسد. يادتان هست كه گفتيد سرخي خونمان را به سياهي چادرتان به امانت مي دهيم . ما امانت دار خوبي نبوديم و خونتان را فرش راه رهگذران كرديم . يادتان هست هنگامي كه گفتيد : رفتيم تا آسماني شويم و شما بمانيد و بگوئيد كه بر ياران خميني (ره ) چه گذشت . رفتيد ولي يادمان رفت كه حتي يادمانتان را در يك هفته برگزار كنيم . جايتان خالي اينجا عده اي فرهنگ شهادت را خشونت طلبي مي نامند و شهيد را خشونت طلب
وقتي حكايت شما را گفتيم فقط پچ پچي از سر تا سف سر دادند و رفتند تا صلح را در كتاب جنگ و صلح تولستوي جستجو كنند. رفتند تا با نام شهيد كيسه بدوزند ولي نفهميدند كه چطور بسيجيان همپاي امامشان جام زهر را نوشيدند و چقدر سخت بود.
ديگر كسي نيست تا قلب رهبر امت را شاد كند. عده اي مصلحت ديدند كه مقابل توهين به اسلام و شهيد سكوت كنند ولي ما مصلحت خويش را در خون رقم زديم . راست گفته اند : كه بهشت را به بها ميدهند نه به بهانه و ما عمري است كه بهانه بهشت را ميگيريم .
آري بسيجيان !! ميدانم كه از آن روزي كه تمام شهيدان را بدرقه كرديد و برگشتيد دلهايتان را در سنگرها جا گذاشتيد , ميدانم كه هنوز هم دلهايتان هواي خاكريزهاي جنوب را مي كند و مي دانم كه ديگر كسي از بسيج نمي گويد , ولي بدانيد كه تا شما هستيد ما مي توانيم از همت بشنويم و از خاطرات حسين خرازي لذت ببريم , تا شما هستيد ميدانم كه رهبر تنها نيست و تا شما هستيد تنها عشق , تنها ميداندار اين عرصه است . امروز كساني از شهيدان سخن مي گويند كه از ديدن فشنگ نيز واهمه دارند.
كساني دم از شهادت مي زنند كه با شنيدن صداي آژير تا كفشهايشان زرد مي شود ولي در ميدان عمل جز سكوت چيزي از آنها نمي بيني .
ما مانديم تا امروز از آنان بگوييم و فرياد برآوريم « ما از اين گردنه آسان نگذشتيم اي قوم » ما مانديم كه نه يك هفته بلكه سالهاي سال از آنان بگوييم . چرا كه خون آنان است كه مي تپد. و يادمان نرود كه اگر امروز در آسايش زندگي مي كنيم مديون آنانيم .
مديون حماسه هايي كه آنان آفريدند. يادمان نرود كه ما هنوز بايد جواب بدهيم كه « بعد از شهدا چه كرديم » جا مانده از قافله شهدا
علي 29 مرداد 1392
شهدا اين زخم‏خوردگان تير عشق،
اين بى‏توقعان بى‏توقع‏تر از كوير! رفتند تا ابرهاى سياه را از آسمان انديشه‏ها فرارى دهند.
رفتند تا زمستان بوى بهار بگيرد، اگرچه نگاه‏هاى سرد هميشه بر سنگ‏فرش مزار مقدسشان جا خوش كرده!
رفتند، تا همواره بر سايه‏هاى ترديدمان آفتاب يقين بتابد و گرمى خورشيد را براى سايه‏هاى دور دست معنا كند.
رفتند، دريادلان دريايى كه ما هرگز نخواهيم توانست‏حتى تصور ساحل دريايى آن‏ها را داشته باشيم.
رفتند، روشن‏هاى بى‏خورشيد، آنان كه هرگز به شب نخواهند رسيد.
آنانى كه قصه عشقشان با قصه عشق فرهادها و مجنون‏ها هرگز قابل قياس نيست،
پرستوهاى عاشقى كه بى‏شك زمينى نبودند.
آنانى كه طوفان را شرمنده كردند و عشق را به زنجير كشيدند.
شهدا رفتند و ما مانده‏ايم، با كوله‏بارى از شرمندگى و حسرت!
شرمنده عروج سرخشان و حسرت كش حضور سبزشان!
شادي روح مطهر شهدا صلوات جا مانده از قافله شهدا -تهران
علي 29 مرداد 1392
کبوتر گم شده(شعر به زبان مازندرانی)
مه دله غم دپیته غم دپیته
إفرادار بیمه و بهیمه پیته
إفرادار بیمه و بشکسه چله
غرصه سیو چادربزومه دل دله
غرصه غرصه غرصه خروار به خروار
غرصه إنه إنه قطاربه قطار
بورم صحرا بورم جنگل بورم دشت
پسره بورده راه ره بزنم گشت
آهای مه زیره مرد،چی کارهاکردی
مه ره سر بیشتی تینار هاکردی
دو ساله بوردی و دیگر نموئی
پاره بیه منه جیگر نموئی
چند ساله راه دارمه که ته دگردی
دست به دعا دارمه که ته دگردی
مره بکوشته ته چشم انتظاری
رفاقت این تیه بوری تیناری
در که صداکنه گمه بیموئی
ته مار دعا کنه گمه بیموئی
ته ماره برمه واره کور هاکرده
ونه دله ته داغ ناسور هاکرده
مه دست و مه دل و صدا بمرده
برمه نکمه،مه دل باد بکرده
شنه زیره ریکای دوربگردم
نومزه گیره ریکای دور بگردم
ته تازه نوج بزه ریشه بلاره
ته رج دره مه سرپیشه بلاره
شه می ره چم دایی ته دور بگردم
غرصه ره رم دایی ته دوربگردم
أشون ته عکسه می ره چم هادامه
ته عکسه شیشه ره شبنم هادامه
دل ره خربزه واری قاچ هادامه
تا قد داشتمه عکسه ماچ هادامه
امسال نه نی کره کوفا هاکنی
بینجه هپاچی و سما هاکنی
إمسال نه نی تره داماد هاکنم
دوست و رفیقونه دلشاد هاکنم
دامادی رخت ره هرروز بو کشمبه
ورمه وره بازار اتو کشمبه
پنج شنبه نماشون مه گس کفنه
غرصه ورگ وونه و مره لفنه
شومبه مزار ته ره پیدانکمه
دله قرار تره پیدانکمه
بورم جبهه سنگر به سنگره بگردم
داد بکشم پسر پسر بگردم
اینجه جنگه اینجه خون و تفنگه
اینجه جنگه اینجه شونگ و شونگه
مه سر تیر و تفنگ ، مه سرگلیله
اینجه خون روش بیته کیله به کیله
اینتا لینگ کنه شه چه راه نشونه
صاحاب کوبه ونه همراه نشونه
اینتا دست کنه شه که دم هادائه
حلقه دارنه گمونم نوزه ماهه
کوتر إسپه بال ته ره ندیمه
بیمومه ته دنبال ته ره ندیمه
گننه ته ره اروند او بورده
گننه ته ره کوسه ماهی بخرده
گننه تانکه زنجیره بن،راستیه؟
دشمن توپ و تیره بن ، راستیه ؟
مسلمانون مسمانون ، مه سینه
مه دل که دل نیه، کینوئه کینه
مه ره تور بزه چو هاکرده دشمن
کوتره پر پتو هاکرده دشمن
مه سره تش دچینه من شه دومبه
مه کوتره پر بچینه من شه دومبه
مه صدا لو نینه چه چی بهووم
مه چشم سو نینه چه چی بهووم
ته پوتین و پلاک ره راضی بیمه
تنه بپیسه ساک ره راضی بیمه
ته هسکائه جا مه دل رضائه
دل ره راضی کمبه ته هسکائه
جا مانده از قافله شهدا گردان خادم الشهدا ع-ب -تهران


نا شناس 29 مرداد 1392
يادي كنيم ازسردارشهيدحاج عباس فريدمسول آموزش پادگان المهدي چالوس
علي 30 مرداد 1392
شهدا، ما هنوز مونديم؛ اسلحه ايمانمون تو دستامونه و چفيه‌هاي وفا رو سپر دلامون كرديم تا صاعقه خيانت بهش نرسه. شهدا! ما پيشوني بنداي يا زهرا(س) و يا مهدي(عج) رو محكم بستيم به قلبامون كه دست هيچ خيانتكاري نتونه گرهش رو باز كنه. پوتين‌هاي استقامت‌مون رو پوشيديم و راهي جبهه‌هاي حق عليه باطل شديم و شعارمونو «شهادت، عاقبت پيروزي» قرار داديم تا به جايگاه حقيقي‌مون برسيم: « أَنّ اْلأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ» انبيا، آيه 105.
جامانده از قافله شهدا -
جامانده از قافله 31 مرداد 1392
یاد دلیر مردان وشهداء گردان حمزه سید الشهداء بخیر. در عملیات محرم در گردان فوق توفیق حضور داشتم ودر منطقه زبیدات مجروح شدم وبرای پیگیری مجروهیت به لشگر مراجعه نمودم اسمم درلیست گردان نبود.ولی مهم نیست وموقعی که شنیدم قرار است برای شهدای این گردان یادواره برگزار کنند تمام خاطرات اون عملیات که با رمز حضرت زینب (س)انجام شدبرایم تداعی گردید.

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.058 seconds.